خلاصه کتاب:
دانلود رمان غرور و آبرو... صدای بسته شدن درب چوبی میاد، پدر روحانی طبق عادت همیشه در سکوت کامل و با آرامش تو کابین کوچک بغلی میشینه و منتظر میمونه که شروع کنم، دستم رو روی صلیبی که از گردنم... آویزونه میذارم و در حالی که قلبم مثل اسفنجی آب گرفته سنگین شده بدون اینکه از روزنه های لوزی شکل حجاب چوبی بینمون به کشیش نگاه کنم میگم:. برام از خداوند طلب آمرزش کن پدر مقدس، چون من یک گناهکارم.و “ادامه بده فرزند.” صداش مثل خودش پیر و سالخورده است …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان قاموس... آتاش تو زمان دانشجوییش عاشق یکی از هم دانشگاهیاش میشه اتاش خانواده مذهبی داره ولی دختره ک اسمش دریاس آزاده و خانواده آزادی داره اینا یه مدت باهمن اتفاقی واسه برادرزاده اتاش میفته برادرزادشم عاشق بوده ولی پدر اتاش اذیتشون میکنه تا اینکه برادرزاده و عشقش بهم میرسن ولی تصادف میکنن هم برادرزاده و هم شوهرش میمیرن اتاش میترسه ب دریا میگه از اول دوستت نداشتم و اینا از خودش میرونتش حالا چند سال گذشته دریا ازدواج کرده و طلاق گرفته و کلی سختی کشیده اتاشم معلم یه روستا شده و…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان اکو...نازنین، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کجخلق است که تجربهی تلخ و عذابآوری را از زندگی زناشویی سابقش به دوش میکشد. برای او، تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیلزدگان به منطقهای در جنوب فرستاده میشود و همهچیز برای او، بعد از آشنایی با رها سلطانی، سروان ارتشی که مانند او برای کمک به سیلزدگان اعزام شده و همکاری پرچالششان، تغییر میکند!
خلاصه کتاب:
دانلود رمان ایاز و ماه... گاهی فقط یک قدم اشتباه میتواند کلاً آیندهات را بکوبد و از نو با یک داستان دیگر بنویسد. مثلاً من الان باید در گمشتپه باشم، عروس بیگ مراد، نه در این اتاق بیمارستانی، کنار مردی که نمیشناسم… صدای بم و پرنفوذ دکتر شانههایم را بالا پراند.
- اومدی تخمک اهدا کنی؟ مؤدبانهٔ فروش بود.
سرم را تکان دادم.
- اون پسره که باهات اومده…
بیاراده و برنامهریزیشده گفتم:
- شوهرمه…
پوزخندی روی لبهای درشتش نشست. عینک را از چشم برداشت و روی میز گذاشت:
- شوهرته و حلقه دستت نیست
خلاصه کتاب:
دانلود رمان نیل..نیلا نامی دختری است که بعد از سالها به عشق گذشتهاش برمیخورد؛ اما رابطهی سمیاش با سپهر، که او را درگیر کرده، مانع از رسیدن دوبارهاش به دانیار مشرقی میشود. بالاخره تهدیدهای سپهر کار دستش میدهد و یک شب در حالت بیهوشی اسیر دستهای او میشود!
خلاصه کتاب:
دانلود رمان گلوگاه... از گلوی من بغضی خفه بیرون میزند از دست های تو، روی گلوی من دردی کهنه… گلوگاه سد نفس های من است… و پناه تو چاره این درد
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هم قبیله... «آسمان» معلم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، به طور اتفاقی به شیرینیفروشی مقابل مدرسهشان کشیده میشود. در آنجا، دلش میرود برای چشمهای چمنیرنگ پسرک شیرینیفروش به نام «میراث». دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانوادهاش را به قتلهای زنجیرهای زنان پایتخت گره میزند و این داستان، دختر قصه را به صحنهای میرساند که بوی خون میدهد و عطر عود…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان آقای پینوشه... چند ماهی از مفقود شدن آیدا میگذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی، گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیستو... او به خانه انتهای بنبست مشکوک است؛ خانهای که سکوت طولانیاش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم میشکند و خلوت بابونه، دختر خانهی بنبست با ورود یکباره همه اعضای خانواده از هم میپاشد. اما این همه ماجرا نیست …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان روزهای مسموم... من حناام.
دختری که حالا همه به چشم یک زن خطاکار نگاهش میکنند.من حناام،با بچهای نُه ماهه در رحمم.من حناام که خواستم برای جبران ورشکستگی عمویم، رحمم را به سارا و همسرش اجاره دهم.اما از کجا باید میدانستم که سارا…حالا من ماندهام و او با چشمهایی نقرهای و طفلی از او که در من رشد میکند.اویی که نه کودکش را میخواهد و نه…دلباخته ام.اشتباهیترین عشقی که گریبانم را گرفته.
خلاصه کتاب:
مهگل درست شب عقدکنانش، زمانی که منتظر آرتا در آرایشگاه به انتظارش نشسته است، ناغافل متوجه میشود که آرتا، در بُهت همه مراسم را ترک کرده و شبانه از ایران خارج میشود.
ضربه سختی به نوجوانی و غرورش به واسطه عمل ِ آرتا به مهگل نازدانه وارد میشود، اما مگر شکستن ِ دل و چینیبند زدن دل تک دختر هرمزخان نیکزاد آسان است…؟
هیچکس از پشت معمای فرار آرتا باخبر نیست و همه مهگل را مقصر اصلی این فرار میدانند…
الا شخص آرتا که او هم با به صدا در آمدن ناقوس دشمناناش، بعد ِ چندسال به ایران به ناچار باز میگردد…
این درصورتیست که مهگل دختری بسیار زیبا و لوند شده است و ورزشکار موفق که در نگاه اول، همه را مغلوب متانت و وقارش میکند. در بین پای مرد مرموز در وسط ماجرا باز میشود که قصد نزدیکی به مهگل را دارد.